دیگه نخند

دوباره این دلو ترانه ساز نکن

دیگه برو

درو به روی عاشقی بازم دوباره وا نکن

نمون برو

این دل دیوونه دیگه نا نداره

برای دیدن چشات

نگام دیگه عزم تماشا نداره

گوشی رو خاموش میکنم

تاوقته دلواپسی ها

دیگه بهت زنگ نزنم

تاروی خاطراتمون

رو رویاهام رنگ نزنم

برو برو

که این دلم دیگه سراغت نمیاد

برو برو

دلم دیگه ناز نگاتو نمیخواد

نگو چی شد

 نپرس چرا

فقط برو

برو نمون

همه میگن که دیدنت

با دیگری قدم زنون

همه میگن دوسش داری

واسش شبا خواب نداری

میگن خیلی عاشقشی

بی اون تو معنا نداری

باهاش بمون

ازش بخون

دیگه سراغ من نیا

باهاش بمون

تنهاش نذار

نکن تو اونو رو سیاه

فصل پاییز برگارو زیر پات همش تو له نکن

باهاش بمون

از عشق بخون

قلبتو هی دو دل نکن

تنهام بذار

قلبمو تو رها بکن

از عاشقی واسم نخون

با اون بمون

از اون بخون

به اون بگو ای مهربون

بگو خیلی دوسش داری

شبا واسش خواب نداری

بگو بذار بدونه که

دیگه تو دوسم نداری

بگو تموم شد همه چی

قلبت دیگه ماله اونه

نه من دیگه میخوام تورو

توام که قلبت با اونه3>>>>>>>>>>>>>>>>

سکوت نکن

حرف بزن

بگو دلت از چی شکست؟

بگو چه جوری شد یهو توی دل تو غم نشست

بگو میخوام من بدونم

 دلت از چی شکسته تو

تنهات گذاشت؟

باهات نموند؟

نخواست خاطراتتو؟

تقاص اشتباهاتو

دادی خیلی سریعو زود

شکستنه دل منم

از افتخارات تو بود

مرام اون مثل تو بود

اونم تورو دور زدو رفت

عاشق دیگری شدو

نامشو اون گذاشت رو تخت

نوشته بود کار دله

دلش دیگه نخواست تورو

نوشته بود عاشق شده

دست خدا سپرد تورو

حالا چی شد برگشتی تو ؟

میگی خیلی پشیمونی!..........

یادت میاد گفتی بهم

دیگه پیشم نمیمونی؟

گفتی که دوسم نداری

ازین تکرار خسته شدی

گفتی من تکراری شدم

عاشق دیگری شدی

من موندمو تنهاییام

نگاه کردن به عکس تو

سخت بود برام تو نباشی

نداشته باشمت تورو

حالا چی شد که اومدی؟

میگی اونم تورو نخواست!

میگی گذشته ها گذشت

خدا دیگه همراه ماست

منتظرت بودم بیای

خوب شد که زود تو اومدی

تنهام نذار

باهام بمون

دیگه نکن تو بهم بدی................

قصه ی شروع عادت

قصه ی تلخ منوتو

نه تو قلبت مال من بود

نه دلم پیشه دل تو

همه چی یه اشتباه بود

مقصر خود ما بودیم

منو تو از روی عادت روزارو سر کرده بودیم

نه قلبم واسه تو میزد

نه نگات مات چشام بود

تویه این زندونه وحشت

سهم ما غصه و غم بود

خونمون تاریکو بی نور

روزامون انبوه ظلمت

دستامون از هم جدا

و دلامون از عشق خلوت

منوتو چه بی انگیزه

روزامونو سر میکردیم

مادوتا از داغه عادت

چشمامونو تر میکردیم

نبودم شیرینو لیلی

نبودی فرهادو مجنون

نبودم سکان قلبت

نبودی چترم تو بارون

ارزوهامونو راحت کور میکردیم تو دلامون

سهم ما از هم همیشه

وحشتو ظلمتو زندون

قصه ی شروع عادت

قصه ی تلخ منو تو

نه تو قلبت مال من بود

نه دلم واسه دل تو

خونمون تاریکو بی نور

روزامون اندوهو ظلمت

سهم ما از عشق این بود

وحشت و وحشت و وحشت

                                             قصه ی عشقه منو B