پر حسرتو گلایه دارم از پیش تو میرم

طاقت جدایی رو من بعدا از خدا میگیرم

رد میشم از خاطرات دلفریب باتو بودن

میرسم به اوج سختی بی تو بودن بی تو بوددن

سر راهم وعدگامون غمو تو دلم میکاره

الاچیقه خلوته پازک تا همیشه موندگاره

چشامو بستمو میرم راهی جز تنها شدن نیست

جاده ای که سر رامه نداره هیچ تابلویه ایست

میگذرم از جاده هایی که تو اونارو ندیدی

میرم من بی هیچ نشونی میگذرم با نا امیدی

 

 

عععععععععععععععععععععععععععععاشقتم بیوفا

                                                                             تقدیم به B

.



تاريخ : دو شنبه 24 تير 1392برچسب:, | 18:27 | نویسنده : نرگس مختاری |

دم دنیا گرم که بدونه گارانتی مارو سرویس میکنه//////////////////////////////

 

تازگی ها مد شده میگن عشقت رو ول کن بره اگه مال تو باشه برمیگرده اگرم که نه از اول مال تو نبوده.................ای بابا کفتر بازیه مگه

 

رزیم گرفتن فقط روز اولش سخته چون معمولا روز دوم نداره

 

 

یه بار هوا 2نفره بود ما3نفری رفتیم بیرون ای هوا ضایع شد

 

من هنوز میرم جلو پنکه ااااااا میکنم ی همچین کودک درون قوی دارم

 

اینایی که از یه اهنگی حرف میزنن بعد ادم یادش نمیاد شروع میکنن با صدای گندشون خوندن هرچی هم میگی اهان فهمیدم ولکن نیستن....اینا بیمه درمانی بهشون تعلق میگیره؟!پا در دهان

 

من موندم حافظ چه اپشنی داشته که سعدی نداشته نمیشه باهاش فال گرفتخجالتی

 

یادم باشه وقتی که خواستم ازدواج کنم یکی از شرایطم این باشه که کنترل تلویزیون همیشه دست من باشهآرام

 

فکر کنم وقتی خدا داشت دماغ ما ایرانی هارو می افرید دکمه یcaps lock فشار دادخجالتی

 

پسرایی که تا ی داف میبینن شروع میکنن بهترین دوستاشونو جلو اون داف خراب کردن ادمو یاد جدال کفتار های نر برای تصاحب ماده در راز بقا میندارزنمهر شده

.



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392برچسب:, | 18:58 | نویسنده : نرگس مختاری |

من کجا وجرات بوسیدن لب های تو؟

ابرویم را خریدی عاقبت باتهمتی.....!

                                          فاضل نظری

 

بوسه سربسته ترین حرف خدا با لب توست

از لب سرخ تو این قصه شنیدن دارد

                           

لیوان لب تو بوسه زدو من لب لیوان

دیدی به چه حیله ز لبت بوسه گرفتم

 

ان لب تبدار را یک بار بوسیدن شفاست

وای ازین دارو که از بیمار پنهان کرده ای

 

به خداحافظی تلخ تو سو گند . نشد

که تو رفتیو دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم

هرچه از طعم لب سرخ تو دلکند.نشد

با چراغی همه جا گشتمو گشتم در شهر

هیچکس.هیچکس اینجا به تو مانند نشد

 

 

دزدی بوس عجب دزدی پر منفعتی است

اگر بازستانند دوچندان گردد

               صائب تبریزی

باران که گرفت غربتم را شستم

دلتنگی تلخ عزلتم را شستم

یک شب تو به خواب مرا بوسیدس

یک هفته ی بعد صورتم را شستم

 

حاصل عمر مرا در یک نگه برچیدورفت

بوسه اش اغاز سخت اتفاقی ساده بود

 

.



تاريخ : شنبه 22 تير 1392برچسب:, | 18:36 | نویسنده : نرگس مختاری |

روز مرگم هرکه شیون کند از دورو برم دور کنید

 

همه را مستوخراب از میو انگور کنید

 

مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید

 

مست مست از همه جا حال خرابش بدهید

 

برمزارم مگذارید بیاید واعظ

 

پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ

 

جای تلقین به بالای سرم دف بزنید

 

شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید

 

روز مرگم وسط سینه ی من چاک زنید

 

اندرون دل من یک قلم تاک زنید

 

بنویسید وفادار برفت

 

ان جگر سوخته خسته ازین دار برفت

 

             انجگر سوخته خسته ازین دار برفت...........

.



تاريخ : 22 تير 1392برچسب:, | 18:30 | نویسنده : |
ببین دوست من این توصیه ها تکراری هستن ولی با دوباره خوندنشون یادمان می آید که
زنده هستیم و باید بهتر از گذشته زندگی کنیم
 
 
 
 
 
 
 
. جمعه ها کوه برو، هر جاش که خسته شدی، یه ذره دیگه ادامه بده
·در لحظه دست دادن به یه دوست، دستش رو فشار بده.
·بی مناسبت کادو بخر! بگو این توی ویترین برای تو بود.
·توی حموم آواز بخون، آب بازی کن، چه اشکالی داره؟
·حتی اگه شب رو دیر خوابیدی، صبح زود بیدار شو.
·تلفن رو بردار و به دوست های قدیمیت زنگ بزن.
·باغ وحش برو، شهربازی، چرخ و فلک سوار شو.
·هفت تا سنگ بنداز تو دریا و هفت تا آرزو کن.
·قاصدک ها رو بگیر و آرزو کن و فوتشون کن.
·خواب بد دیدی بپر، حتما یه لیوان آب بخور.
·زیر جمله های قشنگ یه کتاب خط بکش.
·چای بخور، برای دیگران هم چای دم کن.
·زیر بارون راه برو، نترس از خیس شدن.
·به درد و دل دیگران با دقت گوش بده.
·قبل خواب کارای روزت رو مرور کن.
·هر چند وقت یه بار یه نقاشی بکش.
·هیچ وقت خودت رو به مردن نزن.
·سوار تاکسی شدی بلند سلام کن.
·نون خامه ای بخر و با لذت بخور.
·به آسمون و ستاره ها نگاه کن.
·بالا بلندی و وسطی بازی کن.
·خاطرات قشنگ رو بنویس.
·آب نبات چوبی لیس بزن.
·عکسات رو با لبخند بگیر.
·به کوچیکتر ها سلام کن.
·جوراب های رنگی بپوش.
·لباس های رنگی بپوش.
·نوزاد فامیل رو بغل کن.
·نفس های عمیق بکش.
·بستنی قیفی بخور.
·برو دریا، شنا کن.
·خواب ببین.
·شعر بگو.
 
 
 
 
 
چون:
>>هر جا وایستی، مُردی. زنده باش، زندگی کن. برای زنده موندن از داشته هات غافل نشو. قدر همشون رو بدون، بگذار زندگی از اینکه تو زنده ای، به خودش ببالد. و یادت باشه: روزمره گی، عین مُردن است.
.



تاريخ : چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, | 18:24 | نویسنده : نرگس مختاری |


معاون مدیر کل



کارمند جدید مشتری




حسابدار مسئول پروژه

 


سکرتر
 


شوهر سکرتر
 


بمب طبقهٔ بالا
 


مسئول محافظت
 


خدمتکار شمارهٔ یک
 


خدمتکار شمارهٔ دو



دو تا مسئول قسمتهای مختلف در حال دعوا



جشن اداره
 


بعد از جشن اداره
 


اتمام کار و ساعت ترک اداره
 


استراحت در خانه
 


بعد از پارتی
 


مرخصی استعلاجی
 


کارمند اخراجی
 
.



تاريخ : چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, | 18:21 | نویسنده : نرگس مختاری |

 
لیوان آب ماله قدیما بود !
تو این دوره زمونه باید بگید : موس دستته بزار زمین بیا کار مهم دارم :)
.
.
.
یه بار واسم نامه رسید بعد نامه رو باز کردم
و هرچی منتظر شدم مثل تو فیلما نویسنده ی نامه
با صدای خودش نامه رو واسم بخونه نخوند !
لحظه ی سختی بود تمام باورهام فروریخت
.
.
.
ایا میدانید در خانه ما شام به قدری درست میشود
که فردا ظهر هم ادامه اش رو بخوریم !؟ :|
.
.
.
ایــنـجـــــــا …
دســت هــر کـــس را کــه مـیـگـیــــری بــرای {بـلـنــــد شـــدن}
آمـــاده مــی شــــود بــرای {ســـوار شــــدن} … !
.
.
.
اونقدر که ایران عکاس داره
ژاپن دوربین تولید نکرده….!!!!
.
.
.
یارو اومده خونمون دزدی هیچی پیدانکرده
منو از خواب بیدار کرده میگه:
دارم میرم ولی این زندگی نیست شما دارین …!! :|
.
.
.
ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺳﺖ
ﯾﻪ ﺍﺳﻤﺲ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻀﻤﻮﻥ
” ﺳﻼﻡﺷﻤﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻩ ﯾﻪ ﺗﮏ ﺑﺰﻥ ﺷﻤﺎﺭﺕ ﺭﻭ ﺳﯿﻮ ﮐﻨﻢ “
ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺮﺍ ﻧﺼﻒ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﯼ
ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ ﺗﻠﻔﻨﻢ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﮐﺮﺩﻡ
ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ۹۷ ﺗﺎ ﻣﯿﺴﮑﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻢ |-:
ﯾﻨﯽ ﺁﯼ ﮐﯽ ﯾﻮﯼ ﻣﻮﺯ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮﻩ …
.
.
.
وقتی یکی جمله‌اش رو با «البته حرف شما میتن…» شروع می‌کنه
منتظر «اما»ی بعدش باشین که قراره در فاضلابو رو سرتون باز کنه !
.
.
.
یکی از گجتهای موفق بالشی هست
که بتونه شبها خوابهامون رو ضبط کنه صبح که بیدار میشیم بزنیمش
به تلویزیون خوابا رو فول اچ‌دی ببینیم!
.
.
.
یادش بخیر یه وقت میگفتن سیگار نکشید پسته بخورید
دیگه از این به بعد باید یه پاکت سیگار بذاریم تو جیب‌مون
هر وقت هوس پسته کردیم یه نخ بکشیم !
 
.
.
.
من که هیچوقت ضرب المثل پول پول میاره رو درک نکردم
ولی به یقین میدونم که خواب خواب میاره!!!
.
.
.
یه جایی خوندم باید یه سنگ بندازی تو رابطه ت
تا ببینی چقد عمیقه. هیچی دیگه منم انداختم
یعنی عمق سینک ظرفشویی از عمق رابطه مون بیشتر بود! :|
.
.
.
مریض بودم مامانم داشت داروهام رو میداد که داداش کوچیکم اومد گفت:
منم از اینا میخوام.
مامانم گفت:
الهی مامان بمیره برات.اینا پی پیه، فقط داداش باید بخوره
بچه هم گفت:اه اه رفت دنباله بازیش. :|
.
.
.
ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺑﺎ ﺷﻌﺮ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻏﻤﮕﯿﻦ
“ﺑﺎﺯ ﻣﻨﻮ ﮐﺎﺷﺘﯽ ﺭﻓﺘﯽ/ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﺭﻓﺘﯽ
ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻢ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻣﻦ/ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﺭﻓﺘﯽ “
ﺑﻨﺪﺭﯼ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﻦ !
.
.
.
من یه بار انگلیسی با یه یارو بحثم شد!
اول بحث حق با من بود خدا شاهده !
ولی بعد از دو دیقه دایره واژگانم تموم شد !!
به ناچار و اجبار مجبور شدم که کلا حق رو بدم به اون :|!!!
.
.
.
ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﯾکی از فرندهای ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾم تویه LOL ﭼﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ…!!
ﻭﺳﻄﺶ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯿﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﯿﺪ…!!
ﮔﻔﺘﻢ sag to rohet…!!
ﮔﻔﺖ what…؟؟
ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻌﻨﯽ Love u…؟؟
ﮔﻔﺖ So sag to rohet too…؟؟!!
دیگه نتیجه گرفتم که با خارجی بی ادب چَت نکنم…!! :|
.
.
.
هیچ لذتی بالاتر از این نیست که :
به بچه ۲ ، ۳ ساله بگی مامانتو گرگ خورد !
.
.
.
انشاالله به جای آجیل و پسته عید امسال از
“چس فیل ” استفاده میکنیم…. :|
.
.
.
تغییرات چهره در توالت !
>_<
o_-
o_0
O_O
^_^
.
.
.
به حیف نون میگن والیبال چه ورزشیه ؟
میگه : مدل شدیدتر بازی “نزارین بادکنک زمین بخوره” !
.
.
.
در پی حفاری در آبادان باستان شناسان موفق
به کشف یک عینک ریبون سفالی میشوند
که متعلق به (کا) اول بوده است !
.
.
.
اس ام اس حیف نون به نامزدش برای تولد :
عزیزم تولدت مبارک
ایشالا تا آخر عمر زنده باشی !
.
.
.
از پدران و مادران عزیز خواهشمندیم به ما نگید تنبل !
ما در حالت صرفه جویی در مصرف انرژی هستیم !
.
.
.
پیامک این روزهای دخترها به همدیگه!
الهی آخرین خونه تکونی مجردیت باشه
نیت کن و واسه ۳ نفر بفرست ! تا آخر عید خبرای خوبی میشنوی
اگه زنجیرو قطع کنی تا ۳سال هیچ خواستگاری نمیبینی !
.
.
.
روباه به کلاغ : چه سری چه دمی، یه آواز بخون
کلاغ پیتزا زد زیر بغلش و گفت :
آن موقع که گولم زدی کلاس دوم بودم الان لیسانسم !
روباه میگه: میبینم پیر شدی پروبالت ریخته
کلاغ تا بالهاشو باز میکنه پز بده پیترا میفته !
روباهه پیتزا رو برمیداره میگه :
اوسگل اون موقع منم سرباز معلم بودم حالا استادم !
.
.
.
یارو به امریکاییه میگه اسمت چیه ؟ میگه وات هستم . جیمز وات.
امریکاییه میگه تو اسمن چیه ؟ یارو میگه باس هستم . عب باس .
.
.
.
یه ضرب المثل قدیمی چینی هستکه خیلی قدیمیه
کسی به اون صورت یادش نیست
حتی خود چینی هام فراموشش کردن
چه برسه به من که واستون بگم
اما خیلی اموزنده بوده !
.
.
.
یارو آخر عمری بچه هاشو جمع کرد براشون وصیت کنه
گفت فرزندانم با هم متحد باشین چون یک دست صدا نداره
بعد بچه هاش همه بشکن زدن و یارو ضایع شد آخر عمری !
.
.
.
به حیف نون میگن اگه مشکلی واستون پیش بیاد
تا چقدر ایستادگی میکنید؟
میگه ما اصلا ایستادگی نمیکنیم ، ما نشستگی میکنیم !
.
.
.
غضنفر میره انجمن اهدای عضو
جو گیر میشه و همه رو تیک میزنه
بعد از مرگش
به خانواده اش یه شلوار کردی گشاد و یه مشت سبیل تحویل میدن !
.
.
.
بیمار: واقعا عجیبه آقای دکتر!
از وقتی شروع کردم به صحبت با شما
و دردها و مشکلاتمو براتون گفتم
سردردم کلا از بین رفته
دکتر: از بین نرفته خانم ، به من منتقل شده !
.
.
.
آموزش طرف به پسرش در مورد پست کردن نامه بدون تمبر:
خب حواستو جمع کن آدرس گیرنده رو بجای فرستنده بنویس
بندازش تو صندوق پست
اوقت پست میبینه تمبر نداره پس میفرسدش برا فرستنده !
.
.
.
چهارتا از مهم ترین دست آوردهای دانشگاه:
-اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل
-خوابیدن در حالت نگاه کردن به کتاب
-کار گروهی در هنگام امتحان
-حرف زدن بدون تکون خوردن لب !
.
.
.
شیشه رو نمی‌شه غلط نوشت
«دوغ» رو می‌شه ۱ جور غلط نوشت
«غلط» رو می‌شه ۳ جور غلط نوشت
«دست» رو می‌شه ۵ جور غلط نوشت
«اینترنت» رو می‌شه ۷ جور غلط نوشت
«سزاوار» رو می‌شه ۱۱ جور غلط نوشت
«زلزله» رو می‌شه ۱۵ جور غلط نوشت
«ستیز» رو می‌شه ۲۳ جور غلط نوشت
«احتذار» رو می‌شه ۳۱ جور غلط نوشت
«استحقاق» رو می‌شه ۹۵ جور غلط نوشت
و «اهتزاز» رو می‌شه ۱۲۷ جور غلط نوشت…..!
واقعا چطور شد که ما تونستیم دیکته یاد بگیریم..؟!؟
.
.
.
ﺩﺭ ﺍﯾﺎﻡ ﻗﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺑﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﺪﺍﯼ ﺷﺠﺎﻋﯽ ﺩﺍﺷﺖ.
یک ﺭﻭﺯ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ،
ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻠﻮﺍﻧﺎﻧﺶ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﻭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ.
ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ.
ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ
ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿﺪ.
ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﺯﺩﺍﻥ
ﺩﺭ ﻣﺼﺎﻑ ﺑﺎ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ.
یک ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ۱۰ ﺗﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ یکی ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ.
ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ:))
 
 
 
 
 
 
 
ترول های بامزه و خنده دار
 
S A L I  J O O N
 

S A L I  J O O N
 

S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 

S A L I  J O O N
 

S A L I  J O O N


S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 

S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N
 
S A L I  J O O N

 

.



تاريخ : چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, | 18:19 | نویسنده : نرگس مختاری |

 پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد.
هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد.
از او پرسید : آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت : چرا ای پادشاه اما لباس
گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
... پادشاه گفت : من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا
را برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل
قصر وعده اش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که
در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود : ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم
سرما را تحمل می کردم اما وعده ی لباس گرم تو مرا از پای درآورد ...


--

گاهی با یک قطره، لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام قلبی آسوده و آرام می گردد
گاهی با یک کلمه، يك انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری دلی می شکند و....
مراقب بعضی یک ها باشیم که در عین ناچیزی، همه چیزند

.



تاريخ : چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, | 13:4 | نویسنده : نرگس مختاری |

پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.

پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. ...او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.

وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.

فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟

شوهر فقط گفت : عزیزم دوستت دارم

عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد. مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش به وی داد.


گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک روخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که می شناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟


داشته هایتان را گرامی بدارید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید

♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪♪

.



تاريخ : چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, | 13:3 | نویسنده : نرگس مختاری |
-

پرستاری استرالیایی بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ رو جمع کرده و پنج حسرت رو که بین بیشتر آدم‌ها مشترک بوده منتشرکرده :
اولین حســـرت: کاش جــــــرات‌اش رو داشتم اون جوری زندگی می‌کردم که می‌خواستـــم٬ نه اون جوری که دیگران ازم توقع داشتن
حســـرت دوم: کاش این قدر سخـــــت کار نمی‌کردم
حســـرت سوم: کاش شجاعت‌اش رو داشتم که احساســـــــــــات‌ام رو به صدای بلند بگم
حســـرت چهارم: کاش رابطه‌هام رو با دوستـــــــــــام حفظ می‌کردم
حســـرت پنجم: کاش شادتــــــــــر می‌بودم

.



تاريخ : سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, | 13:16 | نویسنده : نرگس مختاری |
صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 13 صفحه بعد
  • انجمن مورفولوژی جغرافیایی
  • آسان گل